یه سری مهارتهایی بوده که هیچوقت یاد نگرفتم. یه سری کارهای عملی. یه سری ورزشهای پایه. حتی یه سری مهارتهای ارتباطی تو جمع بودن. گاهی فکر میکنم چقدر سخته برام ارتباط با بعضیها یا بودن تو بعضی جمعها./ دیروز صبح که بیدار شدم فهمیدم دایی مرد. باز مجلس عزا. دیگه نمیکشم. وقتی صدای نوار قرآن میشنوم حالم بد میشه. خسته شدم از بس تو قبرستون وقت سپری کردم. این روزها به یه تعداد جلسات مشاورهی سنگین با یه مشاوری نیاز دارم که سرش به تنش بیارزه. حس میکنم چقدر اینجا تنگه برای نفس کشیدن. + | سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۱| 17:19 | ش | مهمان قلب منی...
ما را در سایت مهمان قلب منی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : alquimistas بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 16 تير 1401 ساعت: 14:03